سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوندنی ها


دیشب باران قرار با پنجره داشت

  روبوسی آب دار با پنجره داشت

            یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد

        چک چک،چک چک....چکار با پنجره داشت؟!            


نوشته شده در شنبه 89/7/10ساعت 4:1 عصر توسط rojhin نظرات ( ) |

اومدن فصل رنگ آمیزی طبیعت . فصل زیبایی ها ی زمین فصل برگ ریزان رو به تو دوست خوبم با یه بغل برگ های رنگی تبریک میگم.

ملکه ی پاییز با تموم زیبایی هاش به آرومی وارد شد و همه منتظر نمایش زیباش شدند .

با اینکه نمایش ملکه رو همه بارها و بارها دیدن ، اما اونقدر ملکه نمایش رو قشنگ اجرا میکنه که هر بار احساس میکنی قشنگ ترین نمایش دنیاس . ملکه با تردستی کامل گونی هایی رو که توشون برگ ریخته رو باز میکنه. و آروم آروم همه رو پخش میکنه بعد با چوب دستی سحر آمیزش به درخت ها میزنه و درختا رو به آرومی،  به همون قشنگی و به همون غمگینی به خواب میکنه .

همه ی کلاغ ها ی سیاه که رو شونه ی ملکه نشستن . به اشاره ی ملکه که به کلاغ هاش میگه که حالا دیگه میتونن روی شاخه ها ی درختا ی خواب آلود استراحت کنن ، همه با صدا ی قار قار به روی شاخه های درختا میرن، آخه مسیر سفر خیلی طولانی بوده ....

نام ملکه از گندم ها ی زرد و برگ ها ی قرمز و نارنجی درست شده و گوشه ی تاجش چند تا انار کوچیک خشک شده آویزون کرده ......

ملکه همیشه غمگینه بیشتر وقتا دوست داره گریه کنه ، و وقتی گریه میکنه تموم آسمون پر از بارون میشه و وقتی ملکه آه میکشه یه سوز سرد از بین درختا ی خواب آلود رد میشه و برگ ها رو از رو شاخه ها جدا میکنه .......

 

         دیدن قشنگ ترین نمایش ملکه رو فراموش نکنید!!


نوشته شده در یکشنبه 89/7/4ساعت 2:29 عصر توسط rojhin نظرات ( ) |

 باید سرنوشت خود را خود رقم بزنی

خود، و نه کس دیگر

چه کسی می تواند چنین کند؟

چگونه؟

به دنیا آمده ای!

همچو یک بذر زاده شده ای

می تولنی همان بذر بمانی و بمیری

اما میتوانی گل باشی و بشکفی

میتوانی،

 درخت باشی و ببالی!

 

 

 

این چند خط رو ممکنه که همه ی شما بار ها و بار ها شنیده باشید

دلیل بیان کردن این چند خط برای این بود که

شاید تلنگری بشه برای ما ها به خصوص برای کسایی که امروز تولدشونه

و از همه مهم تر تلنگری برای خودم!

30/6/1373 روزی بود که متولد شدم و چشمام رو به دنیا باز کردم.

از اون روز به بعد با کمک پدر مادرم تونستم یه آدم خوشبخت باشم

خوشبخت بودن از نظر شما چه طوری معنی میشه نمیدونم یعنی چی ؟!

از نظر من خوشبخت بودن یعنی :

داشتن همین پدر و مادری که توی تک تک لحظه های زندگی منو تنها نذاشتن

داشتن برادرم

داشتن بدن سالم

داشتن کسایی رو که هنوز روز تولدم یادشون نرفته

و اینکه میتونم هر وقت تنها شدم بگم خدایی دارم که هیچ وقت تنهام نمیذاره . و خیلی چیز ها ی دیگه....

 

و میخوام از همه ی کسایی که 16 سال اذیتشون کردم عذر خواهی کنم. و بگم که منو ببخشند....

 

و یه تبریک برای کسایی که 30/6 /....  تولدشونه

 

چه لطیف است جشن آغازی دوباره

و چه زیباست ، رسیدن دوباره به روز زیبایی آغاز تنفس...

و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدایی بودن!

و چه اندازه شیرین است امروز

روز میلاد...

روز تو!

روزی که تو آغاز شدی !

   تولدت مبارک


نوشته شده در چهارشنبه 89/6/31ساعت 10:6 صبح توسط rojhin نظرات ( ) |

مرد ماهیگیر

        طعمه هایش را به دریا ریخت

                              شادمان برگرشت

در میان تور خالی

               مرگ

               تنها   

         دست و پا میزد               


نوشته شده در دوشنبه 89/6/29ساعت 2:2 عصر توسط rojhin نظرات ( ) |

   1   2      >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت