پادشاهی یک جایزه بزرگ برای هنرمندانی که بتوانند به بهترین شکل، آرامش حرفها دارم اما ... بزنم یا نزنم؟ یه مشکل کوچولو برام پیش اومده... استرس در حال کشتن منه... برام دعا کنین دوستان... مسافری خسته که از راهی دور می آمد، به درختی رسید و تصمیم گرفت که در سخن روز: مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می ریزند و از آنها غولی به جان اولیورهاینر
را به تصویر بکشند، درنظر گرفت. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر
فرستادند که این تابلوها شامل: تصاویری از جنگل به هنگام غروب، رودهای
آرام، کودکانی که در خاک میدویدند ، رنگین کمان در آسمان، و قطرات شبنم
بر گلبرگ گل سرخ بودند. پادشاه تمام تابلوها را بررسی کرد، اما فقط دو
اثر را انتخاب کرد؛ اولی: تصویر دریاچهی آرامی بود که کوههای عظیم و
آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود و در جای جایش میشد ابرهای کوچک و
سفید را دید، و در گوشهی چپ دریاچه، خانهی کوچکی قرار داشت که پنجرهاش
باز بود، دود از دودکش آن بر میخواست که نشان میداد در ان مکان و شام
گرمی آماده است.
تصویر دوم؛ کوهها را نمایش میداد. اما ناهموار با قلههای تیز و
دندانهای شکل. آسمان بالای کوهها به طور بیرحمانهای تاریک بود و
ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بود. این تابلو با تابلوهای
دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هیچ هماهنگی نداشت. اما وقتی با دقت
تابلو دیده میشد در بریدگی صخرهای شوم، جوجه پرندهای در میان غرش
وحشیانهی طوفان آرام نشسته بود.
پادشاه درباریان را جمع و اعلام کرد که برندهی جایزهی بهترین تصویر
آرامش، تابلو دوم است و بعد این گونه توضیح داد: صلح یا آرامش آن چیزی
نیست که در مکانی بی سر و صدا، بی مشکل و بدون کار سخت یافت میشود بلکه
چیزی است که میگذارد در میان شرایط سخت، آرامش در قلب ما حفظ شود؛ این
تنها معنای حقیقی صلح یاآرامش است.
با توام، با تو خدا را! بزنم یا نزنم؟
همه حرف دلم با تو همین است که دوست...
چه کنم؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم؟
عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم
زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟
از ازل تا به ابد پرسش آدم این است:
دست بر میوهی حوا بزنم یا نزنم ؟
به گناهی که تماشای گل روی تو بود
خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم؟
دست بر دست همه عمر در این تردیدم:
بزنم یا نزنم؟ ها؟ بزنم یا نزنم؟
همه میپرسند
چیست در زمزمهی مبهم آب
چیست در همهمهی دلکش برگ
چیست در بازی آن ابر سپید
روی این آبی آرام بلند
که ترا میبرد اینگونه به ژرفای خیال
چیست در خلوت خاموش کبوترها
چیست در کوشش بیحاصل موج
چیست در خندهی جام
که تو چندین ساعت
مات و مبهوت به آن مینگری
نه به ابر
نه به آب
نه به برگ
نه به این آبی آرام بلند
نه به این خلوت خاموش کبوترها
نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام
من به این جمله نمیاندیشم
من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سینه کوه
صحبت چلچلهها را با صبح
بغض پاینده هستی را در گندمزار
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل
همه را میشنوم
میبینم
من به این جمله نمیاندیشم
به تو میاندیشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو میاندیشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو میاندیشم
تو بدان این را تنها تو بدان
تو بیا
تو بمان با من تنها تو بمان
جای مهتاب، به تاریکی شبها، تو بتاب
من فدای تو به جای همه گلها، تو بخند
اینک این من که به پای تو درافتادهام باز
ریسمانی کن از آن موی دراز
تو بگیر
تو ببند
تو بخواه
پاسخ چلچلهها را تو بگو
قصهی ابر، هوا را تو بخوان
تو بمان با من تنها، تو بمان
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعهی جانم باقیست
آخرین جرعهی این جام تهی را تو بنوش
عکس از یومیوری شیمبون، AFP
سونامی، قایقی را از میان دریا پرتاب کرده و آنرا بر بلندای ساختمانی در میان دیگر آوارهای برجامانده در آتسوچی انداخته است. این سونامی در پی زلزله 8.9 ریشتری مارس / اسفند گذشته در سواحل شمال شرقی ژاپن بهراه افتاد. این تصویر یکی از 20 عکس فراموشنشدنی از این حادثه است که دبیران عکس نشنالجئوگرافیک انتخاب کردهاند و همچنین یکی از ده تصویر پربیننده این پایگاه اینترنتی در سال 2011.
عکس از رودرانرز اینترنشنال-پنگلاس فیلمز
نمونه واژگون هواپیمای جاسوسی A-12 که از تیتانیوم ساخته شده، در حال آماده سازی برای آزمایش رادار. این آزمایش در اواخر دهه 1950 / 1330 در منطقه 51 انجام شد.
هرچند امروز اثری از این تاسیسات دیده نمیشود، اما پس از پایان زمان طبقهبندی اسرار نظامی، برخی از فعالیتهای نظامی در منطقه 51 در صحرای نوادا که در زمان جنگ سرد انجام میشد، فاش شده است. هواپیمای A-12 که تقریبا با رادار غیرقابل تشخیص بود، میتوانست با سرعت 3540 کیلومتر بر ساعت در ارتفاع 90هزار پا / 27400 متری پرواز کند و دوربینهای قدرتمند آن، اجسامی به طول 30 سانتیمتر را روی زمین تشخیص دهند.
عکس از مارسلا بیارانو آلوارز
این تصویر متعلق به جنین یک کوسه تکچشم است، موجود بسیار نادری که بهدلیل اختلالات ژنتیکی در دوران جنینی در رحم کوسه مادر رشد میکند، اما احتمالا یا مرده بهدنیا میآید یا اگر متولد شود، به دلیل مشکلات بدنی متعدد نمیتواند مدت زیادی دوام بیاورد. به همین دلیل، کوسه یکچشم بالغ در طبیعت دیده نشده است.
عکس از خبرگزاری کیودو / رویترز
زلزله 8.9 ریشتری مارس / اسفند گذشته در ژاپن و سونامی عظیمی پس از آن خسارات عظیمی بر ژاپنیها تحمیل کرد. در این تصویر، خانهای را میبینید که در محاصره سیلاب قرار گرفته ولی این آتش است که آنرا به نابودی میکشد. ارتفاع امواج سونامی در بندر سندای که یک میلیون نفر سکنه دارد بیش از 10 متر ارتفاع داشت.
عکس از ماریو تاما
در دهمین سالگرد حادثه یازدهم سپتامبر، دبیران عکس نشنالجئوگرافیک 25 تصویر نمادین از روز وقوع این حادثه را انتخاب کردهاند که این تصویر یکی از آنهاست. مردم در یکی از خیابانهای شهر نیویورک در حال بررسی فهرست ماموران پلیس و آتشنشانان مفقودالاثر هستند.
عکس از دیوید هیوز
ساقه گونهای از قارچ با نام علمی Ophiocordyceps camponoti-balzani از سر یک مورچه زامبی در جنگلهای بارانی آمازون بیرون زده است. این قارچ که پیش از این تصور میرفت گونهای منحصربهفرد به نام Ophiocordyceps unilateralis باشد، در واقع چهار گونه متفاوت دارد که همه آنها میتوانند مغز مورچهها را کنترل کنند. قارچ پس از مبتلا کردن مورچه، مغزش را به تسخیر درمیآورد و پس از اینکه مکان مناسب برای رشد و پراکنده کردن هاگهایش را پیدا کرد، او را میکشد.
عکس از AP
این کروکودیل آبهای شور که پس از شکاری سههفتهای در فیلیپین به دام افتاد، 6.4 متر درازا و 1075 کیلوگرم وزن دارد و احتمالا بزرگترین کروکودیلی است که تاکنون شکار شده است.
عکس از دافین مکگی، رویترز
در تیر ماه گذشته، آتلانتیس با به پایان رساندن ماموریت STS-135، آخرین فصل 30 سال فعالیت شاتلهای فضایی را رقم زد. دبیران عکس نشنالجئوگرافیک هم این تصویر را که سپتامبر 2000 / شهریور 1379 از ساحل کاکائو و در زمان پرتاب شاتل فضایی آتلانتیس از مرکز فضایی کندی گرفته شده، جزو فراموشنشدنیترین تصاویر تمام فعالیتهای شاتل ناسا انتخاب کردهاند.
عکس از راسل واتکینز، وزارت توسعه بینالمللی انگلستان
سیلاب عظیم سالگذشته در پاکستان موجب شد بخش عظیمی از این کشور زیر آبهای رود سند فرو رود. این سیلاب موجب شد میلیونها عنکبوت و (احتمالا حشرات دیگر) به درون درختان پناه ببرند و پوششی شبحوار از تارهای عنکبوت، درختان را بپوشاند. این سیلاب حاصل باران موسمی فوقالعاده پرباری بود که طی یک هفته به اندازه 10 سال بارندگی داشت.
سایه آن قدری اسـتراحت کند غافـل از این که آن درخت جـادویی بود ، درختی
که می توانست آن چه که بر دلش می گذرد برآورده سازد ...!
وقتی مسافر روی زمین سخت نشست با خودش فکر کرد که چه خوب می شد اگـر تخت
خواب نـرمی در آن جا بود و او می تـوانست قـدری روی آن بیارامد. فـوراً
تختی که آرزویـش را کرده بود در کنـارش پدیـدار شـد !!!
مسافر با خود گفت: چقدر گـرسـنه هستم. کاش غذای لذیـذی داشتم...
ناگهان میـزی مملو از غذاهای رنگارنگ و دلپذیـر در برابرش آشـکار شد. پس
مـرد با خوشحالی خورد و نوشید...
بعـد از سیر شدن ، کمی سـرش گیج رفت و پلـک هایش به خاطـر خستگی و غذایی
که خورده بود سنگین شدند. خودش را روی آن تخت رهـا کرد و در حالـی که به
اتفـاق های شـگفت انگیـز آن روز عجیب فکـر می کرد با خودش گفت : قدری می
خوابم. ولی اگر یک ببر گرسنه از این جا بگـذرد چه؟
و ناگهان ببـری ظاهـر شـد و او را درید...
هر یک از ما در درون خود درختی جادویی داریم که منتظر سفارش هایی از جانب
ماست. ولی باید حواسـمان باشد ، چون این درخت افکار منفی ، ترس ها ، و
نگرانی ها را نیز تحقق می بخشد.
بنابر این مراقب آن چه که به آن می اندیشید باشید...
وجود می آورند که نامش را تقدیر می نامند
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |